تاریخ : جمعه 1 آذر 1392
نویسنده : RmZiRn
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سروناز در 16 سالگی یعنی 28 سال قبل در خانه پدری، پشت دار قالی نشست و حالا در زندان، تصور مرا از یک زن معتاد به هروئین باطل میکند. او نشان داده که میتوان بعد از سالها اعتیاد، آن را کنار گذاشت و به سلامتی رسید و به کار حلال چسبید.
این زن که 41 ساله است، از همان نخستین روز پس از ازدواج، پای دار قالی نشست و به شوهرش هم که بیکار بود، قالی بافی یاد داد اما شوهرش در مقابل او را با تریاک آشنا کرد و ده سال تمام، موادمخدر روحشان را به بند کشید. بعد از آن هروئین هم جایگزین تریاک شد و دیگر نه از خلق هنر قالی اثری بود نه از توانایی برای کار کردن.
سروناز دارای سه فرزند است. دو دختر 23 و 20 ساله و یک پسر 17 ساله به نامهای مهناز، فرحناز و فرنوش. جرم این زن نگهداری 70 گرم هروئین است که به 15 سال حبس محکوم شده بود ولی بعد از عفو به هفت سال تبدیل شده و به زودی آزاد میشود.
سروناز در گفتگو با حمایت قصه زندگیاش را چنین تعریف میکند: از همان روز اول بعد از عروسی، دار قالی کشیدم و پایش نشستم. ازدواج من و پسرعمه ام به خواست خانوادهها بود و خودم هیچ قدرت تصمیم گیری نداشتم. اما شوهرم بیکار بود. قالی بافی را به او هم یاد دادم و فکر میکردم پا به پای هم با کار و زحمت، زندگی خوبی خواهیم ساخت اما شوهرم به تریاک معتاد شد. میگفت این طوری بیشتر میتوانیم قالی ببافیم.
واقعاً تأثیری در قالی بافی داشت؟
برای یکی دو هفته اول، بدون خستگی کار میکردیم ولی کم کم خرج مواد بالا رفت و توان کار را از دست دادیم. بچههایم به مدرسه میرفتند و خرج آنان را به زور تامین میکردیم، به طوری که اواخر، شوهرم از من میخواست با دو دخترم به سراغ دزدی و کیف زنی در اتوبوسها و تاکسیها برویم تا بتوانیم خرج موادمان را به دست آوریم.
چه موادی مصرف میکردید؟
10 سال بعد از اعتیاد به تریاک، هروئین مصرف کردیم و به مدت شش ماه معتاد تزریقی بودیم.
بچههایت تا چه کلاسی درس خواندند؟
دخترانم هر دو دیپلم گرفتهاند ولی پسرم تا اول دبیرستان درس خواند و حالا آواره است.
چطور دستگیر شدی؟
از روی فقر و نداری و راحت شدن از دست فشارهای شوهرم برای رفتن من و دو دخترم به سوی سرقت و خلافهای دیگر، مجبور شدم با دو پسری که از دوستان شوهرم بودند به طور دربستی، ماشینی به مقصد ارومیه بگیریم. قرار شد در ارومیه دوست دیگر شوهرم، مواد را از من بگیرد.
70 گرم هروئین را در کیفم گذاشتم ولی بین راه قبل از آن که زیاد از تهران دور شویم، مأموران به ما مشکوک شدند و ایست دادند. راننده با تعجب نگه داشت و در بازرسی، مواد لو رفت. البته گفتم برای مصرف خودم و شوهرم است که خریدهام و فروشندهاش را هم نمیشناسم ولی باور نکردند.
دخترانت کجا هستند؟
هر دو دخترم ازدواج کردهاند ولی داماد بزرگم معتاد است و خانه و زندگی را رها کرده و این طرف و آن طرف مواد مصرف میکند، دخترم که خوشبختانه هنوز بچه ندارد، میخواهد طلاق بگیرد و در یک رستوران به عنوان گارسون کار کند. دختر دومم باردار است و همین روزها، بچهاش به دنیا میآید.
مرخصی میروی؟
بله، یک سال بعد از دستگیری با سند خانه برادرم توانستم به مرخصی بروم. هنوز هم به مرخصی میروم. این امتیاز، زندگیام را خیلی نجات داد.
پسرت کجاست؟
پیش دختر بزرگم زندگی میکند و برادر بزرگم خرجیاش را میدهد ولی زندگی دخترم از هم پاشیده و پسرم آواره شده است! البته پسرم هر دو ماه یک بار از کمیته امداد کمک خرجی میگیرد و تا چند وقت دیگر هم باید به سربازی برود.
در بین اعضای خانواده پدریات هم فردی است که معتاد باشد؟
من فرزند چهارم خانواده پرجمعیتم هستم. شش خواهر دارم که هیچ کدام معتاد نیستند ولی چهار برادر داشتم که یکی از آنان به خاطر اعتیاد، خودش را دار زد. حالا فقط من معتاد بودم که طی مدتی که زندانی بودم، ترک کردم.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|